از آنجا که این فیلم در ژانر فیلم های جاسوسی قرار می گیرد در مقایسه با سینمای ایران باید گفت که فیلم بسیار خوبیست چرا که اساسا در سینمای ایران فیلم قابل توجهی در این ژانر وجود ندارد اما فیلم از این جهت نیز خوب نتوانسته عمل کند و یکی دیگر از نقاط ضعف کارگردانی و فیلم نامه ی این فیلم همین مساله است که در فیلم سعی شده از ترفند هایی استفاده شود که مدام با رو دست زدن به مخاطب، او را تا اواخر فیلم در ابهام قرار دهد و نتواند شخصیت های مثبت و منفی فیلم را از هم تشخیص دهد اما همین مساله بصورت دقیق و حرفه ای از آب در نیامده به گونه ای که حتی ممکن است مخاطب در پایان فیلم این گونه تصور کند که فیلم را به خاطر ظرافت های زیادی که در آن به کار برده شده متوجه نشده است اما این اتفاق به عکس رخ داده و کارگردان فضای تعلیق فیلم را تا حدی بالا برده که موجب برداشت اشتباه مخاطب از فیلم می شود. تحت الشعاع قرار گرفتن موقعیت داستان و یا روایت فیلم برای انتقال پیامها و حفظ تعلیق اثر است و به همین خاطر، شخصیت پردازی و به وجود آوردن موقعیتهای احساسی یا منطقی در فیلم مغفول واقع شده است. طالبی برای تعریف کردن حوادث و پیامها در فیلم، آنچنان تحت تنگنای زمانی قرار دارد که فرصت نمی کند هیچ یک از شخصیت های اثر خود را پردازش کند و شناخت دقیقی از آنها به مخاطب ارائه دهد.شخصیت ها در هاله ای از ابهام قرار دارند، شخصیت مرموز فیلم که به عنوان دکتر و ظاهرا معاون امینت وزارت اطلاعات معرفی می شود و در انتهای فیلم مشخص می شود یک جاسوس است، مشخص نیست چرا به کشور خود خیانت می کند؟یا دیگر معاون وزارت اطلاعات که روحانی و مسئول حفاظت این وزارتخانه است، خانواده اش را به خارج می فرستد، از چه شخصیتی برخوردار است؟ چرا خیانت می کند و چرا متحول می شود، دختر مترجم سفارت انگلیس که حتی در سفارتخانه نیز حجاب خود را حفظ می کند، چرا جاسوسی و به کشور خیانت می کند؟  سایر چهره های فیلم نیز وضعیت بهتری ندارند، دختر و مادر عضو سازمان مجاهدین خلق، گردن کلفت و لات آشوبگر و در نهایت سرتیم جاسوسان، همه شخصیتی یک سطری دارند و فیلم وارد جزئیات شخصیتی آنها برای باورپذیر شدن نمی شود.

زیرنویس و دیالوگ های سکانس آغازین فیلم به این نکته اشاره می کند که سید محمد خاتمی و جناح اصلاح طلب مورد حمایت وآلت دست بیگانگان هستند و به دلیل اینکه خاتمی با افت محبوبیت مواجه شده و شانسی برای پیروزی ندارد، ترور وی برای ایجاد محبوبیت اصلاح طلبان در جامعه طراحی شده است و در واقع وی یک مهره سوخته است. بارها رهبر جاسوسان تاکید می کند که ترور محبوبیت می آورد و این پروژه ده ها بار امتحان شده است.علاوه بر اصلاح طلبان و خاتمی، هاشمی رفسنجانی نیز در این فیلم به طور مستقیم مورد اتهام  اتصال به سرویس های جاسوسی قرار می گیرد و ادعا می شود وی از طریق فرزند خود به رهبر جاسوسان غرب اطلاع می دهد که باید حمله احمدی نژاد به وی در مناظره، توسط آمریکا و انگلیس تلافی شود و فرزند دیگر هاشمی نیز که مدیر متروی تهران است، به هماهنگی و زمینه سازی برای اغتشاش و فرستادن یک قطار خالی مترو برای فراری دادن تروریست ها و جاسوسان متهم می شود.

طالبی، نقشی برای جناح ها وجریانات سیاسی در کشور قائل نیست و کلیه منتقدین و مخالفین سیاسی خود را عوامل بیگانه و جاسوس معرفی می کند و این پیام را در ابتدای فیلم از زبان سرتیم جاسوسان در ایران بیان می کند که عوامل مستقیم جاسوسی، قلاده های طلا دارند و سایر عوامل که به صورت غیرمستقیم جاسوسند، قلاده های چرمی و رنگی (احتمالا از رنگ سبز)

 متأسفانه این فیلم خط روایی ضعیفی دارد. یعنی فیلم داستان درستی ندارد و جاهایی از این فیلم احساس می شود که در سینما نشسته و شاهد فیلمی مستند هستیم. اگر روی فیلمنامه و خط داستان بیشتر کار می شد، این اثر تبدیل به یکی از بهترین فیلمهای تاریخ سینمای ایران می شد. به عنوان مثال نمایش خانواده دکتر در فیلم و اتفاق سقط خانمش به هیچ وجه ربطی به اصل داستان نداشته و به صورتی نچسب به فیلم ملحق شده بود.

هنرمندانه ترین قسمت های این فیلم یکی قسمت تیتراژ اولیه فیلم است که صدای اعلام فرود پروازهای مختلف از فرودگاههای مختلف انگلستان به گوش می رسد. و صحنه دیگر در سکانس نهایی فیلم رمزگشایی بسیار زیبایی در پلان دستشویی مترو رخ می دهد، به گونه ای که همه تماشاگران از اینکه تمام مدت به اشتباه فرد نفوذی در وزارت اطلاعات را کس دیگری می دانسته اند، متعجّب می شوند.

عامل تاکید آقای طالبی بر نقش MI6 را که در قلاده های طلا به آن پرداخته شده است این است که سرویس های جاسوسی به تنهایی نمی توانند کاری را انجام دهند و نیاز به عوامل داخلی که به مزدوری بیگانگان مشغول اند نیاز دارند مانند سلطنت طلب ها و سازمان منافقین و گروه های دیگر معاند. عوامل داخلی مذکور که به کمک انگلستان در این فتنه نقش آفرینی می کنند  بدون کمک عوامل نفوذی در ارگان های نظام همانند وزارت اطلاعات ، نیروی انتظامی  و ... نمی توانند به موفقیت های مقطعی دست پیدا کنند و بنابراین کمک های عناصر خود فروخته زمینه را برای فعالیت عناصر خارجی را فراهم می کند.. حقیقت دیگری که فیلم قلاده های طلا بیان می دارد در خصوص کشته سازی ها در حوادث سال 88 بود که نقش عوامل دشمن در این کشته سازی ها  به خوبی نشان داده می شود و همان که امام خمینی می فرمودند که منافقین خودشان کشته درست می کنند و یا با فیلم از شکنجه هایشان تهیه می کنند و آن را برای مظلوم نمایی این کشتار و شکنجه ها را به نظام اسلامی نسبت می دهند و این امر در این فیلم به خوبی به تصویر کشیده شده است.

 نکته ی دیگری که در این فیلم به درستی نشان داده شده است نقش خانواده آقای هاشمی در حوادث فتنه 88 می باشد که خود آقای هاشمی با نامه سرگشاده اش و خانواده ایشان، همسر آقای هاشمی و فائزه هاشمی در این فتنه نقش داشتند.نافذ بودن کلام رهبری در آحاد مردم ایران و همچنین با اهمیت بودن ترس دشمن از نفوذ کلام رهبر انقلاب در بین مردم ایران می باشد. حتی درگیری هایی که بین اعضای خانواده ها بر سر مسائل و حوادث انتخابات سال 88 به وجود آمده است با سخنان فصل الخطاب رهبری معظم پایان می پذیرد.

از خوبی های این فیلم این است که مهم نیست مخاطب با چه پیش فرضی وارد سینما می شود (موافق یا مخالف)، اما با پایان گرفتن این فیلم همه به یک نقطه مشترک می رسند و از سینما خارج می شوند. این فیلم به دلیل پرداختن به مستندات و واقعیات جایگاه خود را در ذهن مخاطب پیدا نموده و پیامی را که برای آن ساخته شده به درستی به مخاطبش می رساند و به هیچ وجه مخاطب احساس نمی کند فیلمی شعاری تماشا می کند که به زور می خواهد چیزی را به وی القاء کند.

این فیلم نباید آخرین فیلمی باشد که در مورد فتنه ۸۸ ساخته می شود. گرچه در فیلم به ائتلاف سلطنت طلبان، مجاهدین خلق وسازمانهای MI6، سیا و موساد برای سازماندهی یک انقلاب مخملی اشاره شد، اما زوایا و اتفاقات بسیار دیگری که عوامل شکل دهنده آن فتنه بودند در این فیلم جایی نداشتند.